راه علاج ولگردی محصلان در فضای مجازی/ درهای مدرسه انقلاب در «شاد» باز است
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۹۴۱۰۷۶
خبرگزاری فارس ـ گروه تعلیم و تربیت: نمایشگاههای مدرسه انقلاب از جمله برنامههای جذاب دانشآموزی است که توسط خود دانشآموزان از صفر تا 100 در دهه مبارک فجر برگزار میشود؛ این نمایشگاهها، نهمین سال است که به صورت متمرکز در حال برگزاری است یعنی دستورالعمل آن که چهارچوب کلی کار است، تهیه شده و به استانها ارسال میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در نمایشگاههای مدرسه انقلاب که از برنامههای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان است، موضوعاتی در قالب دستورالعمل تعیین شده و دانشآموزان به اختیار خود یکی از موضوعات را انتخاب کرده و با همفکری مربیانشان، دست به کار ایجاد نمایشگاه میشوند.
بچهها در این نمایشگاهها با خلاقیت خودشان فعالیت میکنند؛ مدل غرفه و انتخاب مطالب و روایتگری هم با خودشان است و تلاش هم میکنند که سنگ تمام بگذارند؛ اما امسال نمایشگاههای مدرسه انقلاب به دلیل شرایط کرونا، امکان برگزاری حضوری ندارد و در فضای مجازی برگزار میشود؛ در همین راستا به سراغ علی صفدری مسؤول دبیرخانه مدرسه انقلاب رفتیم تا ببینیم امسال، دانشآموزان چه کردند.
** فواید برپایی نمایشگاههای مدرسه انقلاب
* تا کنون هشت دوره نمایشگاههای مدرسه انقلاب برگزار شده است؛ این نمایشگاهها با چه هدفی برگزار میشود و چه دستاوردی دارد؟ چقدر به اهداف خود دست یافته است؟
هر سال با یک گروه و دانشآموز جدیدی مواجه هستیم و نمایشگاهها هم بر همین اساس برای دانشآموزان تازگی دارند؛ چرا که هر سال دانشآموزان تغییر میکنند، یک سری فارغالتحصیل میشوند و یک سری هم به دوره متوسطه دوم وارد میشوند.
نکته بعدی که باید به آن اشاره کنم، این است که دانشآموزان در سنین آغاز جوانی هستند و شاید بهترین خاطراتشان، خاطراتی است که در مدرسه حضور داشتند. آنها تازه وارد عرصههای اجتماعی میشوند و در دوران متوسطه، اعتماد به نفس و هویت خود را مییابند.
وقتی دانشآموز یک اثری تولید کرده و نمایشگاهی ایجاد میکند یعنی خودباوری برایش ایجاد میشود به این معنی که «من میتوانم»
از سوی دیگر، قالب فضای مدرسه، آموزشی است و بچهها نیاز دارند کسب مهارت کنند و وظیفه تعلیم و تربیت است که در این راستا اقدام کند؛ از آنجایی که اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان به عنوان بخشی از نظام تعلیم و تربیت محسوب میشود، تلاش میکند در این راستا به ایفای نقش بپردازد.
نکته دیگر هم این است که دانشآموزان باید با ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی بیشتر آشنا شوند و به طور عمیق به آن بنگرند و مدرسه انقلاب به عنوان یکی از برنامههای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان، در این مسیر حرکت میکند.
اما نکته مهم دیگر این است که بچهها در این سن خیلی علاقهمند هستند که با دوستانشان با هم کار کنند و در گروه نقش آفرین باشند؛ اگر بستری برای نقشآفرینی بچهها که از جنس اثرگذاری است و به باورهای اعتقادی و آرمانهای آنها بستگی دارد، ایجاد شود، میتواند بهترین خاطرات دوران زندگی آنها را تشکیل دهد و مدرسه انقلاب در این راستا طراحی شد.
وقتی دانشآموز یک اثری تولید کرده و نمایشگاهی ایجاد میکند یعنی خودباوری برایش ایجاد میشود به این معنی که «من میتوانم» و هرچقدر هم این کار رنگ حماسی و معرفتی پیدا کند قطعا در رشد و بلوغ دانشآموزان مؤثرتر است. بر همین اساس معتقدیم مدرسه انقلاب یکی از بهترین برنامههای عملیاتی و محتوایی است که در فضای دانشآموزی برگزار میشود.
** نمایشگاههای مدرسه انقلاب در فضای مجازی
* آیا آماری گرفتید که در این سالها چقدر دانشآموزان از مدرسه انقلاب استقبال کردند؟
دو طیف داریم؛ یک تعداد دانشآموزانی هستند که نمایشگاه برپا میکنند که شامل بچههای انجمن اسلامی مدرسه با همکاری تشکلهای بسیج دانشآموزی، سازمان دانشآموزی و هنرمندان مدرسه هستند.
یک گروه دیگر، برای دیدن نمایشگاه دعوت میشوند یعنی نمایشگاه برپا شده است و بچههای مدرسه حتی مدرسههای مجاور از این نمایشگاهها دیدن میکنند.
* فضای سالهای گذشته متفاوت بود. مدارس دایر بود؛ هم دانشآموزان مدرسه و هم دانشآموزان سایر مدارس به نمایشگاه میآمدند. در شرایط کرونایی، نمایشگاههای امسال چگونه در حال برگزاری است؟
اکثر بچهها در فضای مجازی هستند و آنهایی هم که نبودند به خاطر بحث آموزش در کرونا، به فضای مجازی آمدند.
مدرسه انقلاب هم در شرایط کرونا، ناگزیر شد که به سمت فضای مجازی بیاید. فضای مجازی احتیاطات و خطرهای جدی دارد و ما در مدرسه انقلاب بهگونهای عمل کردیم که بچهها قبل از اینکه وارد فضای مجازی شوند، مهارتهای لازم را کسب کنند.
فضای مجازی، فضای باز و بیدر و پیکری است و اگر دانشآموز مراقبت نکند، خطرات زیادی، او را تهدید میکند. در مدرسه انقلاب، دانشآموزی که میخواهد وارد فضای مجازی شود، مهارت و محصولی دارد. این حالت شبیه فردی است که وارد بازاری میشود و محصولی دارد؛ این فرد غرق ویترین مغازهها نمیشود بلکه به دنبال فروش محصول خودش است.
فضای مجازی، فضای باز و بیدر و پیکری است و اگر دانشآموز مراقبت نکند، خطرات زیادی، او را تهدید میکند.
دانشآموز بر اساس شیوه نامه مدرسه انقلاب، با بچهها تیم تشکیل میدهد، محتواها را خوب یاد میگیرد و روی آن زحمت میکشد و نمایشگاه برپا میکند؛ آن وقت حتی ورود دانشآموز در فضای مجازی، به صورت هدفمند است و تلاش میکند که بیشتر دیده شود و زمان زیادی هم اگر بخواهد در فضای مجازی بگذارد، آن زمان، برای محصول و اثرش است که هم اعتماد به نفسش بالا میرود، هویتش شکل میگیرد و هم اینکه تلاش میکند بهترین اثر را تولید کند.
** نمایشگاههای مدرسه انقلاب در «شاد»
* ویترین ارائه آثار نمایشگاههای مدرسه انقلاب چگونه خواهد بود و از چه طریقی دانشآموزان آثار را میبینند؟
بیشترین جایی که دانش آموزان حضور دارند، شبکه آموزشی دانشآموزان (شاد) است و اولویت اول ما انتشار آثار در «شاد» است. هر مدرسه کانال ارتباطی با والدین و دانشآموزان دارد که معتقدیم اولین انتشار آثار دانشآموز در کانال «شاد» مدرسه خودش باشد.
بعد از آن، سامانه عقیق متعلق به انجمن اسلامی دانشآموزان مدنظر است که تخصصی به اثرها نگاه میشود و امتیاز میدهند. مرحله سوم هر کانال و گروهی است که دانشآموز در آن عضو است یعنی کانال خانوادگی ، دوستان و ... است.
* اینکه در چه پیامرسانی باشد، فرق نمیکند؟
در شیوه نامه قید نکردیم کدام پیامرسان باشد؛ البته تأکیدمان پیامرسان ایرانی است اما اسم نبردیم.
* این آثار چگونه ارزیابی میشوند؟ آیا باید دانشآموزان، آثارشان را به دبیرخانه نمایشگاههای مدرسه انقلاب ارسال کنند؟
ما سه بخش برای داوری داریم. بخش اول، محتوایی است که شاید مهمترین بخش داوری است. بخش دوم از لحاظ هنری و فنی کار است. مثلا دانش آموز یک کلیپ ساخته است و محتوایش خیلی خوب است اما چقدر توانسته است این مهارت و هنر را به خوبی نشان دهد.
و بخش سوم انتشار حداکثری است که داوری را روی «شاد» و عقیق گذاشتیم زیرا دسترسی برای چقدر دیده شدن آثار داریم.
** دانشآموزان در مدرسه انقلاب، کار تیمی را یاد میگیرند
* تاکنون چه تعداد دانش آموز در نمایشگاههای مدرسه انقلاب شرکت کردند؟
هنوز برای ارائه آمار زود است ولی حدود 4 هزار مدرسه میزبان نمایشگاههای مدرسه انقلاب است.
* شرکت در نمایشگاههای مدرسه انقلاب به چه شکلی است؟ آیا در حضور گروهی الزام است؟
برای مجموعه ما کار تیمی، گروهی و تشکیلاتی اهمیت دارد. آثاری که به صورت فردی ارائه شوند در رقابتها شرکت داده نمیشوند و حتما باید دو یا سه نفره به بالا باشد. یعنی بچه ها باید کار تیمی را یاد بگیرند.
* در سالهای گذشته دست دانشآموزان باز بود. به کتابخانه مراجعه میکردند و محتواها را تهیه میکردند؛ در شرایط کرونایی، محتواها چگونه در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد؟
خیلی از اطلاعات را چه از جنس کتاب، پوستر، اینفوگرافی، کلیپ، سخنرانی و توضیحات در سایت «مدرسه انقلاب» بارگذاری کردیم. یک بخش سایت، آموزش است و یک بخش محتواست. به عبارت دیگر همه محتوا در اختیار دانشآموزان هست.
** نمایشگاههای مدرسه انقلاب به صورت حضوری هم در مناطق سفید برپا میشود
* طبق آمارهایی که خود آموزش و پرورش دارد 3.5 میلیون دانشآموز از «شاد» استفاده نمیکنند. 1.5 میلیون دانشآموز هم از تلفن همراه پدر و مادر استفاده می کنند؟ آیا امکان شرکت دانشآموزان در نمایشگاههای مدرسه انقلاب از طرق دیگر هم وجود دارد؟
برداشتم این است که این عدد مال سنین ابتدایی و متوسطه اول است و قالب بچههای متوسطه دوم، دسترسی به تلفن همراه و «شاد» را دارند. اما یک بخش در شیوهنامه گذاشتیم که در بعضی جاها که محدودیت نفر دارند و آن منطقه هم از نظر کرونا، سفید و بدون مشکل است. میتوانند نمایشگاه مدرسه انقلاب را به صورت حضوری برگزار کنند.
* پس یک مدل مجازی و یک مدل حضوری دارید؟
بله، اما روح حاکم، مجازی است.
* در شرایط کرونا، مدل فعالیتهای جشنوارهها مجازی شد و در تمام آنها از دانشآموزان خواسته میشود که آثار در مدلهای مختلف مانند فیلم و پادکست بسازند؟ چقدر در نمایشگاههای مدرسه انقلاب خلاقیت وجود دارد و چه تفاوتی بین جشنواره شما و سایر جشنواره هاست که برگزار میشود؟
بله درست است. خود اتحادیه جشنوارهای به نام رسانش دارد که بچه ها آثار صوتی و تصویری را ارائه میدهند. اما در مدرسه انقلاب، بحث مبانی حوزه معرفتی و بصیرتی است که مبنایش حوزه انقلاب است. در این حوزه آثار در راستای دشمن شناسی و رفع شبهه است.
* آیا بچهها در مسیر برپایی نمایشگاه، از حضور و راهنمایی مربیان به ویژه در این شرایط کرونایی، بهرهمند میشوند؟
قاعدهای در اتحادیه است که بچهها با مربی ارتباط دارند. به ازای هر هفت مدرسه، یک مربی ارتباط دارد. بچه ها با او ارتباط میگیرند، قرارگاه دارند، سوال هایشان را مطرح می کنند و برنامه هایشان را با هم می بندند.
** نگرانی داریم که بچهها رقابتزده نشوند
* اعلام شده است که برخلاف روال هر سال که برندگان در مراسمی تجلیل میشوند، امسل هر روز ارزیابیها انجام میشود، درست است؟
تا 30 بهمن، ارزیابی روزانه داریم و جوایز می دهیم اما نگرانی در فضای مجازی داریم که بچهها رقابت زده نشوند و به خاطر جایزه کاری انجام دهند.
در این دوره از نمایشگاه ها، رقابت ملی را حذف کردیم و متناسب با شرایط استانها و شهرستانها، داوری انجام میشود. برگزیدگان در هر استان به دورهای با عنوان راویان تمدن در تهران دعوت میشوند.
* این دوره چه زمانی است؟
در تابستان بین تیر و مرداد است. اگر کرونا تمام شود به صورت حضوری وگرنه مجازی برگزار میشود.
* اشاره کردید که برای حضور دانشآموزان در فضای مجازی، آموزش دارید اما نگرانیهای زیادی از فضای مجازی وجود دارد؛ برای رفع این نگرانی چه کردید؟
به نظر ما چه دانشآموز و چه غیر دانشآموز، خطرش در فضای مجازی یکی است. یعنی امکان دارد پدر و مادرها درگیر فضای مجازی به صورت قوی هم شده باشند. کسی که ساعتهای زیادی در فضای مجازی حضور دارد چه پدر و پدربزرگ باشد تا یک حدی منطقی است و بعد از آن، وقت پِرت میشود یعنی هرچیزی اندازه دارد.
یک جنسی از ولگردی در فضای مجازی وجود دارد که همه اقشار و همه سنین را گرفته است. دلیلش این است که بدون برنامه و هدف مراجعه میکنند یعنی فرد، اینترنت را روشن می کند و میگردد و هدفی ندارد. دنبال یک چیزی خاصی نیست.
اگر در بازار شهری بروید و قصد خرید دارید، همه مغازه ها را نگاه نمی کنید مستقیم به جایی می روید که جنس مورد نظرتان است اما وقتی که فرد هدف ندارد به همه جا سر می زند. فقط میگردد زیرا رنگ و لعاب بازار، او را گرفته است.
فضای مجازی دقیقا همین است. ما که میگوییم به دانش آموز کمک میکنیم یعنی از فضای بی هدف و ولگردی در فضای مجازی جلوگیری میکنیم. دانش آموز در فضای مجازی به دنبال محتواهای مدرسه انقلاب است و به او گفتیم کجا مراجعه کند؛ اگر وارد فضای مجازی می شود، هدایت شده وقت می گذارد. بعد هم اثری که تولید کرد با استفاده از فضای مجازی ارائه میکند.
مدرسه انقلاب دانش آموز را به سمت تولید کنندگی و تولید محتوا برای فضای مجازی میبرد و نه صرفا مصرف کننده.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: دانش آموزان تعلیم و تربیت فضای مجازی مدرسه مدرسه انقلاب خبر خوب نمایشگاه های مدرسه انقلاب اسلامی دانش آموزان نمایشگاه ها مدرسه انقلاب مدرسه انقلاب مدرسه انقلاب شرایط کرونا فضای مجازی برگزار می شود دانش آموز دانش آموزی بچه ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۹۴۱۰۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دیدار با الفبای علم و مهربانی پس از ۲۵ سال
هر زمان اسم معلم به میان آمده باشد، به یاد او افتادهام، کسی که الفبای علم و دانش را در وجودم نهاد و طی این سالها همواره در آرزوی دیدار دوباره او بودهام.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از کردستان، خاطرم هست که تابستان سال ۱۳۷۴ دست در دست پدرم برای ثبتنام کلاس اول دبستان، به مدرسه پروین اعتصامی شهر سنندج رفتیم. مدرسه در نگاهم جایی جدید و ناشناخته و بسیار بزرگ بود. هم استرس روبهرو شدن با فضایی جدید را داشتم و هم خوشحالی از کسب تجربه در بخش دیگری از زندگیام که به سواد ختم میشد.
روز اول مدرسه فرا رسید و سر صف با خواندن اسمهایمان، کلاسها و معلمهایمان نیز مشخص شد، به یاد دارم که معلممان خانم (فاطمه احمدی) آمد و یکی یکی سر و صورت ما را بوسید و به داخل کلاس هدایتمان کرد.
خانم احمدی زیباترین و شیرینترین خاطرات دوران تحصیلم را رقم زد. معلمی بسیار مهربان و خوشرو که باعث شد حتی عشق به معلمی نیز در وجودم شکل بگیرد.
هرچند من قبل از شروع تحصیلم، در خانه خواندن و نوشتن را فرا گرفته بودم، اما از همان روز اول، از کلاس و مدرسه خوشم آمد و درسها برایم بسیار شیرین و قابل فهم بود. همواره شاگرد اول کلاس بودم و دانشآموزی آرام و منضبط که معلمها هم از این مسئله استقبال و من را به عنوان نماینده یا همان مبصر کلاس انتخاب میکردند.
دانشآموزانی که در نیمکتهای سهنفره جا میشدندآن زمان مقطع ابتدایی ما پنج سال طول میکشید، در نیکمتهای سهنفره جا میشدیم و هر سال در سه ترم که به آن ثلث میگفتند، ما امتحانات پایان ترم داشتیم.
خبری از فناوری و تخته وایتبرد نبود، همه آنچه که به ما تدریس میشد، روی تخته سیاه نقش میبست با گچهای رنگی که جذابیت تدریس را برای ما چندین برابر میکرد.
تمام خوشحالی ما این بود که ۲۰ بگیریم، اصلاً نقش بستن نمره ۲۰ در دفتر مشقهایمان حال و هوای دیگری داشت و اگر به جای آن، نمره کمتری مثلاً ۱۹ میگرفتیم، به گریه میافتادیم و زمین و زمان را به هم میدوختیم تا بلکه نمرهمان ۲۰ شود.
بر جلد کتاب فارسی آن دوران، طرح گل نقش بسته بود، کلاس اول یک گل داشت و تا کلاس پنجم که پیش میرفتی تعداد گلها به پنج تا میرسید و این نشان میداد که بزرگتر شدی و کمکم باید از این مدرسه به مدرسه و مقطع دیگری خداحافظی کنی.
کلاس اول با خانم احمدی که بسیار مهربان بود انس گرفته بودیم، اما دیری نگذشت که خرداد از راه رسید و کلاس اول هم تمام شد، روز آخر مدرسه خیلی ناراحت بودم و دوست نداشتم که به خانه برگردم، اما به امید اینکه سه ماه دیگر دوباره مدرسه باز میشود و خانم معلم عزیزمان را میبینم تابستان را سپری کردم.
دلبستگی و تعلق خاطری که به معلمان ایجاد میشدبه دلیل دلبستگی و تعلق خاطری که به معلم کلاس اولم داشتم، دوست داشتم دوباره خانم احمدی معلممان باشد، اما کلاس دوم یک معلم دیگر آمد و من بسیار ناراحت شدم. به همراه یکی از دوستانم پیش خانم احمدی رفتیم و اصرار و اصرار که شما باید دوباره بیاید و معلم ما شوید، اما کلاسها و معلمها را تعیین کرده بودند و نمیشد آن را تغییر داد.
تا کلاس دوم تمام شد، چندینبار پیش خانم احمدی رفتیم و از او قول گرفتیم که کلاس سوم دوباره بیاید و معلممان شوید و او هم با خوشرویی به ما قول داد که میآید.
واپسین روزهای کلاس دوم هم از راه رسید و من به امید دیدار دوباره خانم احمدی در کلاس سوم بودم و چون از او قول گرفته بودیم که دوباره معلممان خواهد شد، بسیار خوشحال بودم.
کلاس سوم فرا رسید و خانم احمدی طبق قولی که داده بود آمد و دوباره معلم ما شد، انگار دنیایی از خوشحالی را به من داده بودند. در پوست خودم نمیگنجیدم، حاضر بودم تا آخر عمرم فقط او معلمم باشد.
معلمی مهربان که دانشآموزان را تنبیه نمیکرداو معلمی مهربان بود که به یاد ندارم دانشآموزان را تنبیه کرده باشد، ساعتها وقت خود را صرف درس دادن به دانشآموزان ضعیفتر کلاس میکرد و خم به ابرو نمیآورد.
پایه سوم هم با روزهای شیرینی که خانم احمدی برای ما رقم زد به پایان رسید و باز هم غم جدایی از او به جانم افتاد. از او خواستم که باز هم در سال آینده معلم ما شود اما آن زمان چون بیشتر مقاطع اول تا سوم را تدریس میکردند این امکان میسر نبود.
تا زمانی که مقطع ابتدایی من در مدرسه پروین اعتصامی تمام شد، هراز چندگاهی پیش خانم احمدی میرفتم و حتی سر کلاس او مینشستم.
ناگزیر برای تحصیل در مقطع راهنمایی به مدرسه دیگری رفتم و دیگر از آن زمان تاکنون او را در هیچ جایی ندیدم، اما خاطرات خوب او همیشه همراه من بود و همواره هنگامی که نام معلم به میان میآمد یا روز بزرگداشت مقام معلم فرا میرسید، به یادش میافتادم.
امسال دیگر خواستم که به این فراق پایان دهم و پس از سالها دوباره به دیدارشان بروم، چون میدانستم مربوط به حدود ۲۵ سال پیش است، حدس میزدم که بازنشسته شده باشند. پیگیریهای زیادی برای پیدا کردن حداقل یک شماره از او کردم، اما هر بار به در بسته برمیخوردم.
در فواصل زمانی، چندین شماره به دستم رسید که با اسم معلم من یکی بود و من با ذوق یکی یکی به آنها زنگ میزدم و در دل خدا خدا میکردم که با نشانیهایی که به خاطر دارم خانم احمدی باشد، اما هیچکدام نبود.
اشک شوق پیدا کردن گمشدهای پس از سالهاناامید نشدم و از هر طریقی که میتوانستم باز هم آخرین پیگیریها را انجام دادم و با آخرین شمارهای که به دستم رسید تماس گرفتم، صدایش پشت تلفن برایم آشنا بود تا خودم را معرفی کردم، هنوز حرفم تمام نشده بود که با ذوق وصفناپذیری اسم کوچکم را صدا زد و من را شناخت، همانجا بود که دیگر نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و از خوشحالی اشکهایم سرازیر شد، همه دوران مدرسه و کودکیم به یکباره دوباره در ذهنم مجسم شد. من معلم مهربانم را یافته بودم همچون پیدا کردن گمشدهای پس از سالها.
قول و قرار دیدار با هم را گذاشتیم و من به همراه یکی از همکلاسیهایم به دیدار او رفتیم، او هم با خوشرویی تمام در منزلشان پذیرای ما شد، باورم نمیشد که بعد از حدود ۲۵ سال دارم معلم کلاس اولم را میبینیم، همان چهره بشاش و مهربان، هرچه او را نگاه میکردم حس آرامش و مادرانگی که داشت را به من منتقل میکرد.
خانم فاطمه احمدی (کانی گلزار) اکنون ۶۳ ساله شده، اسم همه همکلاسیها را یادش است و از بسیاری از آنها خبر دارد. خاطرات بسیاری را از آن دوران هم برایمان تعریف کرد.
او از سال ۱۳۵۶ به مدت ۳۰ سال به شغل معلمی مشغول بوده و سال ۱۳۸۶ بازنشسته شده است. ۹ سال از کار خود را در روستاهای کامیاران و سنندج سپری کرده است و مابقی را در مدارس شهر سنندج.
خانم احمدی از اولین معلم خودش برایمان گفت؛ زمانی که سال ۱۳۴۶ به کلاس اول رفته، فردی مسیحی به نام «جهان پانوسی» معلم او بوده است، اما بعد از آن، پس از گذشت سالها پیگیری فهمید که دیگر در قید حیات نیست.
معلمی هنر است نه شغلاو معلمی را شغل نمیداند و میگوید: معلمی بیشتر هنر است، از نظر مادی شاید آورده آنچنانی برای معلم نداشته باشد، اما این عشق و علاقه دانشآموزان است که کاستیها را جبران میکند.
وی ادامه میدهد: وقتی سر کلاس درس میرفتیم زندگی شخصی خودمان را فراموش میکردیم و با دانشآموزان و مسائل و مشکلات آنها همراه میشدیم. خوشحالی آنها خوشحالی ما بود و غم آنها غم ما.
خانم احمدی اضافه میکند: در ابتدای کارم امکانات بسیار کم بود و حقوق و مزایای ما با کارکنان ادارات دیگر اصلاً قابل قیاس نبود. خاطرم هست در روستا که درس میدادم برگه امتحان را برای دانشآموزانی که در کوهها و باغها مشغول کار بودند میبردم یا روستاهایی که آب آشامیدنی نداشتند، با پیگیری من برای آنها آبرسانی شد.
وی از خاطرات دوران تدریس خود هم بسیار برایمان تعریف کرد، از دانشآموزی گفت که همواره صندلی خود را به صندلی او میچسبانده و وقتی پیگیری کرده است فهمیده که مادر ندارد و او را به جای مادر خودش در نظر گرفته است یا دانشآموزی با اینکه خانواده او وضعیت مالی خوبی نداشته است و شاید چند سال یکبار غذایی همچون کباب را میخوردند، لای یک تکه نان برای او از سهم کباب خودش به مدرسه آورده بوده است.
موفقیت شاگردانم همچون موفقیت فرزندانم من را خوشحال میکندخانم احمدی خاطرنشان میکند: امروز وقتی شاگردانم را میبینم که در کار و زندگی و تحصیل خود موفق شدهاند بسیار خوشحال میشوم و احساس میکنم که فرزندان خودم هستند که به موفقیت دست یافتهاند.
این معلم بازنشسته میافزاید: اگر باز هم به دوران قبل بازگردم معلمی را انتخاب میکنم. در طول دوران تدریسم به خواست خودم بیشتر مناطق کمبرخوردار را انتخاب میکردم تا بتوانم کاری برای بچههای آنجا انجام دهم.
وی هنوز نامهها و کادوهایی را که از دانشآموزان خود دریافت کرده، نگه داشته است و میگوید: گاهی اوقات وقتی از کنار مدارس عبور میکنم لحظاتی توقف میکنم و به صدای معلمها و دانشآموزان گوش میدهم و برایم تداعی خاطرات میشود.
در این دیدار، لحظاتی را به تماشای آلبوم عکسهای آن دوران در مدرسه پروین اعتصامی گذراندیم و از معلمان و دانشآموزانی یاد کردیم که طومار زندگی آنها بسیار زود برچیده شد و اکنون دیگر در قید حیات نیستند.
به راستی که مشاغلی همچون معلمی با وجود همه مشقتهایی که دارد اگر با عنصر عشق و علاقه آمیخته شود شیرینی دوران علم و تحصیل را برای دانشآموزان صدچندان میکند، البته به شرطی که دانش آموزان نیز قدر معلمان خود را بدانند و شأن و ارزش جایگاه آنها را نگه دارند.
گزارش از ویدا باغبانی، خبرنگار ایمنا
کد خبر 751606